معماری و شهرسازی
درسهايي از نوسازي شهر پاريس نمونه ای از اصلاح و نه منتقل شدن یک پایتخت
پارسا ارباب
1- مقدمه
اولین قدمهای شهرسازی مدرن در فاصله سالهای 1830 تا 1850 برداشته شد. در این زمان معماران، عمدتا مشغول بحث و مشاجره درباره برتری و انتخاب یکی از سبکهای گوتیک یا کلاسیک بودند و صنعت و محصولات صنعتی را تحقیر میکردند و در این پیشرفت سهم چندانی نداشتند.
این پیشرفتها مرهون زحمات تکنسینها و متخصصین بهداشت است که در جستوجوی راهی برای بهتر کردن وضع شهرهای صنعتی بودند؛ به طوری که اولین قوانین بهداشتی، همان اصول ابتدایی هستند که براساس آنها، قوانین شهرسازی معاصر پایهگذاری شد. جنبشهاي سال 1848 و عواقب آن، باعث شد كه در مهمترين ممالك اروپايي، يك گروه محافظهكار دست راستي روي كار آيد كه از آن ميان «ناپلئون سوم» در فرانسه را ميتوان نام برد. اين گروه كه هم از قدرت مطلق و هم از حمايت ملي برخوردار بود، نظارت مستقيم دولت را در بخشهاي بسياري از زندگي اقتصادي و اجتماعي مردم لازم میشمارد و به همين دليل، دست به اصلاحات تازهاي زد كه گذشته از داشتن مشخصات ضدانقلابي، صفت بارز هماهنگي و به وجود آوردن نظم متقابل را نيز دارد. در اين دوره از اصلاحات، شهرسازي نقش مهمي را ايفا ميكند و بهصورت وسيلهاي موثر در دست صاحبان قدرت بود و اين امر بهخصوص در فرانسه بيش از هرجاي ديگر مصداق پيدا کرد. در این میان برای نخستین بار به نظر میرسد، مساله طرح جامع یک شهر مدرن در مقیاسی مناسب با نظام جدید اقتصادی و سیاسی مورد توجه قرار گرفت و طرح پیشنهادی نه تنها روی کاغذ باقی نماند بلکه تا حد بسیاری اجرا شده و کلیه آثار آن چه از لحاظ تکنیکی و فرمال و چه از نظر اداری و مالی،
مو به مو مورد بررسی و کنترل قرار گرفت.
2- اهداف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی
تغيير نقشه پاريس
«شارل لوئی ناپلئون بناپارت» که از 1849 تا پیش از کودتای 1851 رئیسجمهور فرانسه و سپس از 1852 تا 1870 تحت عنوان «ناپلئون سوم» امپراتور این کشور بود، پايه قدرتش را روي وحشت ناشي از انقلاب سوسياليستي فوريه 1848 گذاشت و در مقابل طبقه روشنفكر و اقليت كارگر، بر ارتش و وجاهت ملي خود تكيه كرد. شخصيت وي ايجاب ميكرد كه از طرفي براي كسب وجهه و محبوبيت بيشتر در پاريس دست به كارهاي بزرگ و چشمگير بزند و از طرف ديگر با تبديل كوچههاي قرون وسطايي پاريس به خيابانهاي وسيع و مستقيم، هم حركت سپاه را آسانتر سازد و هم راه را بر انقلابهاي احتمالي آينده ببندد. از نگاه نخست به نقشه پاريس این چنين به نظر میرسد كه خيابانهاي متقاطعي كه محلات پرجمعيت شهر را به يكديگر متصل ميكنند، پيش از آنكه با ملاحظات شهرسازي ساخته شده باشند، به پيروي از فرم خندقهايي كه بهمنظور دفاع از شهر، آن هم نه در مقابل دشمن خارجي بلكه براي جلوگيري از شورش خود اهالي پاريس، ایجاد شدهاند. در تمام بحرانهاي سياسي، جنبشهاي انقلابي هميشه از محلات پاريس قديم شروع ميشدند و وضعيت خود كوچهها موقعيت دفاعي مناسب ايجاد ميكرد و سلاحهاي تعرضي موثري در دسترس انقلابيون قرار ميداد. در كنار اين اهداف سياسي، انگيزههاي اجتماعي و اقتصادي ديگري نيز قرار داشتند كه باز هم ايجاد تحولات اساسي را ضروری میساختند. پاريس كه در زمان انقلاب و «ناپلئون اول» نيم ميليون نفرجمعيت داشت، بهسرعت در حال توسعه بود و در زمان «ناپلئون سوم» جمعيت آن به بيش از يك ميليون نفر رسيده بود. مركز شهر قديمي ديگر قادر نبود كه وزن اين چنين تشكيلات درحال توسعهاي را تحمل كند، خيابانهاي قرون وسطايي و باروك براي ترافيك فعلي جاي كافي نداشتند و خانههاي قديمي احتياجات بهداشتي يك شهر صنعتي را تامین نميكردند.
آن طور که نقل میشود، «ناپلئون» روزي در مقر «سن كلو» براي میهمانان بيشمار خود ميگفت: «وقتي در نيويورك در تبعيد به سر ميبرد روزي در يك رستوران در كنار ميز آدم عجيبي غذا ميخورد كه يك لوله كاغذ بسيار بزرگ روي ميز پهن كرده و در آن طرح يك شهر بيست هزار نفري را با تمام كليساها، ميدانها، مونومانها و... كشيده بود و ميگفت ديگر هر دفعه يك خانه نخواهيم ساخت، بلكه همه چيز در يك زمان شروع و در يك زمان خاتمه خواهد يافت. آن شخص همچنين جهت تامین زمين و آغاز ساختمان، مذاكره و عقد قرارداد نيز کرده بود». «ناپلئون سوم» در ادامه گفت: «آن روز با خود قرار گذاشتم در بازگشت به پاريس بدون هيچ شك و ترديدي پايتخت را بازسازي كنم.» درواقع تغيير نقشه پاريس توسط «ناپلئون» آغاز شد، در اتاق مطالعه وي نقشه بزرگي از پاريس بر ديوار آويخته شده بود كه «ناپلئون» با دست خود يا چنان كه «هوسمان» نوشته است «با دست پر جرات و شاهانه خود» تغييراتي را كه در نقشه بايد صورت گيرد، رسم كرده بود. اين تغييرات با سه رنگ قرمز، آبي و سبز كه هر رنگ به ترتيب نوبت اجراي آنها را در نقشه نشان ميداد، مشخص شده بود. نقشه اصلي و تمام كپيهاي آن به استثناي يك كپي در حريقی از ميان رفت. تنها نسخه كپي كه توسط مورخ فرانسوي در كتابخانه قصر برلين كشف شد، نقشهاي بود كه
«ناپلئون سوم» در هنگام ديدار پادشاه پروس از نمايشگاه سال 1867 پاريس بهعنوان نمودار اقدامات مشعشع امپراتوري به وي هديه كرده بود. اين كپي اگرچه كاملا مطابق نقشه اصلي نيست، با اين همه معرف كار فوقالعادهاي است كه در شهرسازي در زمان كوتاه هفده سال (1869-1853) صورت گرفته است.
3- بارون هوسمان و فرمانداری حوزه رود سن
بارون «ژرژ اوژن هوسمان» باني و مجري طرح پاريس، در سال 1831 دکترای حقوق گرفت، در جریان مسوولیتهای خود به طبقه بورژوازی نزدیک شد، در سال 1848 از «لويی بناپارت» برای ریاست جمهوری حمایت کرد و در نهایت در سال 1853 و بعد از عهدهداری چند مقام، به فرمانداری سن رسید. وزير كشور وقت فرانسه
«پرسین يي» پس از اینکه او را در يك ضيافت رسمي نهار ملاقات ميكند، ميگويد: «كسي كه بيش از همه نظر مرا جلب كرد هوسمان بود. در برابر من يكي از شخصيتهاي خارقالعاده اجتماع قرارگرفته بود. او مردي بود درشت هيكل، قوي، پرهيمنه، پرتحرك و درعين حال ظريف، زيرك و سرشار از استعداد. اين مرد بي باك از اينكه خود را آن طور كه هست نشان دهد اصلا پروا نداشت». «هوسمان» نیز درخاطرات خود مينويسد: هنگامي كه وزير از او سوال ميكند كه در آن مقام قادر به انجام چه كارهايي خواهد بود جواب ميدهد: «با وجود فرماندار فعلي و سياستمداران كهنه كاري مانند او، هيچ. اما با استفاده از مردي كه به خاطر مقام و محبوبيتش داراي امكانات كافي براي انجام كارهاي بزرگ باشد و بتواند با نيروي جسماني و روحاني با هرگونه عادات قديمي كه مردم فرانسه بينهايت به آن پايبند هستند مبارزه كند، هركاري را ميتوانم انجام دهم. از ناپلئون سوم كه بگذريم هيچ يك از حكام، بدون استثنا هرگز به اين فكر نبودهاند كه يك فرماندار واقعي براي حوزه سن به هتل دوويل پاريس بفرستد.» به اين ترتيب طبيعي است كه «هوسمان» به طرفداري از «ناپلئون سوم» ميپردازد ولي متكي به طرفداري و تاييد امپراتور از خود پيوسته سعي ميكند كه هيچگونه مفهوم سياسي به اقدامات خود ندهد و هميشه آنها را به عنوان اقدامات فني و اداري كه از ضروريات مشخصی منتج هستند جلوهگر بدارد.
4- اصول برنامه و اقدامات هوسمان
به محض اينكه «هوسمان» به سمت فرماندار انتخاب شد، تشكيلات تازهاي را براي انجام خدمات تكنيكي طبق روش مدرن به وجود آورد و براي اين منظور يك عده از بهترين مهندسان را كه قبلا هم با او كاركرده بودند در رأس اين تشكيلات قرارداد. با تامین اين وسيله اجرايي پرقدرت و مفيد و با استفاده از اعتمادي كه شخص شاه به وي داشت خود شخصا به رسيدگي درباره تشكيلات و ماموران اداري پرداخت. اصول برنامه «هوسمان» براي تغيير نقشه پاريس كه خود درآغاز قبول خدمت آنها را براي انجمن پاريس توضيح داد به 4 دسته كلي تقسيم ميشوند:
1- در اطراف ساختمانهاي بزرگ، قصرها و سربازخانهها فضاي بيشتري ايجاد شود تا ديدار آنها چشم را بنوازد، آمدن به آنجا در مواقع جشن آسان باشد و دفاع هنگام شورش به سادگي صورت پذيرد.
2- وضعيت بهداشتي شهر با از ميان بردن كوچه پسكوچههاي منشأ بيماريهاي واگيردار ارتقا یابد. قسمت مركزي پاريس پر از اين كوچههاي باريك غيرسلامت بود كه «هوسمان» هرگز موفق نشد تمامی آنها را از ميان بردارد.
3- ايجاد بلوارهاي وسيع كه نهتنها ميتوانست از هوا و نور كافي برخوردار باشد بلكه عبور سربازان نيز در آنها به آساني ميسر بود. با اين ابتکار باید آسايش عمومي تامین شده و امكان شورش تضعيف میشد.
4- تاکید بر سهولت عبور و مرور و احداث خيابانها به نحوی كه مردم به آساني به ايستگاههاي راه آهن، مراكز تجاري و مكانهاي تفريح، بدون تاخير و ازدحام و فارغ از حوادث عبور و مرور دسترسي يابند.
شمایی از اقدامات و برنامههای اساسی «هوسمان»
در پاریس
هوسمان در دوره فعاليت 17 سالهاش (1869-1853) و در راستاي اصول برنامه خود، اقدامات گستردهاي را براي تغيير وضع كالبدي پاريس انجام داده است كه در پنج دسته كلي ميتوان به آنها اشاره کرد:
الف- اقدامات ساختماني
مداخلات در وضع موجود شهر پاريس دراين زمينه، شامل تخريب محلههاي قديمي و كشيدن خيابانهاي تازه و بلوارهاي وسيع و همچنين ايجاد محلههاي جديد بود. «هوسمان» همچنين به تجديد بناي عماراتي كه در اطراف خيابانهاي جديد قرار ميگرفتند، پرداخت. اين امر با بناي ساختمانهاي منظم براي فعاليتهاي بازرگاني، خدمات عمومي و مسكوني در دو جانب شبكههاي جديد خيابانها و استفاده از ساختمانها و بناهاي مهم به عنوان نقطه عطف آنها همراه بود. احداث میادین جدید که در حقیقت جزئی از خیابانهای تازه احداث بودند و نیز تدوین قواعد و نظام ساختوساز برای ایجاد یکپارچگی و وحدت در فرمها و نماها را نیز باید به موارد مذکور افزود. در مركز پاريس قديمي 384 كيلومتر و درحومه 355 كيلومتر خيابان وجود داشت كه «هوسمان» 95 كيلومتر به مركز و 70 كيلومتر به حومه اضافه کرد. وي با تخريب و قطعهقطعه كردن بسياري از محلههاي قديمي، هسته قرون وسطايي شهر را از تمام جهت بريده و خيابان كشي ميکند و عملا روي كالبد شهر قديم شبكهاي از خيابانهاي وسيع و مستقيم قرار داده و يك سيستم واحد ارتباطي بين مراكز اصلي زندگي شهري و ايستگاههاي راهآهن بهوجود ميآورد. اين شبكهبندي درعين حال شامل همه نوع پيشبينيهاي لازم براي حركت وسايل حمل و نقل از قبيل تقاطعهاي لازم و نحوه ارتباط نيز بود.
ب- احداث باغها و پاركهاي عمومي
بخش ديگري از كارهاي «هوسمان» كه در زمينه ارتقای بهداشت عمومي و بهبود بخشيدن به شرايط زندگي ساكنان پاريس موثر بود، درختكاريهاي منظم درخيابانها، بلوارها، ميدانها و بالاخره احداث باغها و پاركهاي عمومي است. وی در این زمینه از وجود همکاری کاردان به نام «آلفان» استفاده کرد. در طرح اين پاركها كه از منظرسازي انگلستان ملهم بود، از طبيعت تقليد ميشود و پاركها اغلب به شيوهاي رمانتيك، كوه پايهها، درهها، درياچهها و جويبارهاي كوچكي را در بر ميگرفتند که نقطه مقابل طرح کلی شهر و ایجاد محورهای مستقیم به شیوه کلاسیک بود. از طرف دیگر، اين پاركها برخلاف پاركهاي انگليسي كه درآن زمان تنها به معدودي قشر متمكن اختصاص داشت، براي عموم مردم و تفرج روزهاي تعطيل آنها ساخته شده و علاوهبر اين، وظیفه ايجاد ششهاي تنفسي براي پاريس را نیز برعهده داشتند. «بوادو بولوني» در غرب پاريس و «بوادو ون سن» در شرق آن، دو پارك عظيم اين شهر هستند كه روي نقشه پاريس مانند دو شش خود نمايي ميكنند. اگر طرح «هوسمان» بهطور كامل اجرا ميشد، اين دو پارك با كمربندي سبز در امتداد ديوارهاي دفاعي قديمي شهر به يكديگر مرتبط ميشد. غيراز اين دو پارك، پارك «مون سو» در مركز و پارك زيباي «مون سوري» درجنوب و پارك «بوت - شمون» براي كارگران در شمال نیز دراين دوره احداث شدند.
ج- نوسازي و احداث شبكههاي تاسيساتي و راهيابي
اين اقدامات، با وسعت و نظمي نظير آنچه «هوسمان» موفق شد انجام دهد، كمتر سابقه دارند. براي تاسيسات آب، «هوسمان» از وجود همكاري با ارزش به نام «بلگراند» استفاده ميكند و از او براي تهيه پروژههاي آبراههاي جديد و تاسيسات بالا آوردن آب رودخانه سن دعوت ميكند. با كمك اين فرد حجم آب تهيه شده از 12.000 متر مكعب به 343.000 متر مكعب در روز و طول لولهكشي آب از 747 كيلومتر به 1545 كيلومتر افزايش مييابد. «بلگراند» همچنين شبكه جديدي براي فاضلاب ميسازد و طول گندآبروي موجود را از 146 به 560 كيلومتر ميرساند كه از اين مقدار فقط 15 كيلومتر مربوط به شبكه قبلي و بقيه تاسيسات تازه است.
زبالههاي وارده به رود سن توسط دستگاههاي «كلكتور» جمع آوري شده و به طرف درههاي دورتر حمل ميشود. شبكه روشنايي سه برابر ميشود، يعني از 12400 شعله گاز به 32320 شعله گاز ميرسد. سرويس حملونقل از نو سازمان مييابد و درسال 1854 شركت واحدي به نام شركت عمومي «امنیبوس» تشكيل ميشود و درسال 1855 نيز يك سرويس منظم درشكهراني عمومي بهوجود ميآيد. او همچنين در سال 1866 زمینهاي «مري- سور- اواز» را براي احداث قبرستان جديد خريداري ميكند.
د- الحاق حومههاي پاريس به شهر
در اين بخش وظيفهاي سنگين بهوجود آمد و آن الحاق حومههاي پاريس به خود شهر بود و به اين ترتيب مساحت پاريس به يكونیم برابر افزايش يافت. در اين راستا يازده شهرداري كوچك پاريس به شهر منضم گشت و دوازده ناحيه قديمي پاريس به بيست ناحيه تبديل شد و مسووليت اداري هريك از اين بيست ناحيه به يك شهرداري محول شد. به اين ترتيب حدود شهر به استحكامات آن متصل ميشود و در نظر است كه براي ساختن يك خيابان كمربندي و سريع، يك شعاع 250 متري نيز از خارج به شهر اضافه شود، ولي گرفتن اين زمينها از مالكان ميسر نميشود.
بعد از الحاق اين 11 شهرداري اطراف به پاريس، ادارهاي به نام «اداره طرح پاريس» ايجاد میشود که در آن سال به سال نقشههايي جديد با در نظر گرفتن تحولات جدید طرح شده و عملا تجارب گذشته با آینده پیوند میخورد. با اتخاذ اين روش بود كه امكان ادامه پيشرفت شهر پاريس در نيمه دوم قرن 19 میلادی، كاملا تامین میشد. نکته کلیدی اين بود كه نه «ناپلئون» و نه «هوسمان» به الحاق حومهها به شهر قانع نبودند و «هوسمان» در پي طرحي جامع براي ناحيهاي وسيعتر كه شهر و حومههاي آن را در بر ميگرفت، برآمد که شايد بتوان آن را نوعي برنامهریزی منطقهای در آن زمان در نظر گرفت.
هـ- اصلاح ساختار اداري و تقويت اقتصاد شهر پاريس
اصلاحات اداري همگام و همزمان با اصلاح قوانين، رهبري تمركز يافته كليه اقدامات عمراني پايتخت و بهرهگيري از اعتباراتي كه نه از طريق سرمايه بدون بازگشت، بلكه به واسطه قرضهاي كه در رابطه با بازدهي آينده اقدامات ضمانت شده است، جزو اقدامات «هوسمان» و نتايج حاصل از آنها است كه وی از طريق مبارزه سخت با بخشها و دواير اداري و همچنين ناظران سياسي خود به آنها رسيده است. انجام كارهاي ساختماني عمومي نهتنها باعث ترقي قيمت زمينهاي اطراف آن ميشد، بلكه با ایجاد فرصتها و موقعیتهای بهتر و رقابتپذیر که پویایی اقتصادی، فضای ساخته شده را به دنبال داشت، عملا تمام شهر را تحت تاثیر قرار میداد. از سال 1853 تا 1870، «هوسمان» در حدود 5/2 ميليارد فرانك در كارهاي عامالمنفعه خرج ميكند كه فقط 100 ميليون آن را از دولت دريافت ميدارد، بدون اينكه مالياتهاي جديدي وضع كند يا اينكه مبلغي به مالياتهاي قديمي اضافه كند. در همين زمان جمعيت پاريس از يك ميليون و دويست هزارنفر به نزديك 2 ميليون نفر ميرسد، درحالي كه 27000خانه تخریب و در عوض 100.000 خانه تازه ساخته شده است. درآمد متوسط يك فرانسوي از 2500 به 5000 فرانك و همانطور كه «پرسين يي» ميگويد: درآمد شهرداري پاريس از 20، به 200 ميليون فرانك ميرسد و به اين ترتيب ميتوان گفت كه خود شهر هزينه «سيستماسيون» خود را ميپردازد. اگرچه اين اقدامات رويهمرفته بسيار مفيد و رضايتبخش بودند، ولي روش تقسيم ثروت كلاني كه بر جای گذاشت، چندان خوشايند نبود.
جمعبندي و بحث در كارهاي هوسمان
برنامه و نقشه «هوسمان» بيش از همه به اين دليل مورد نظر است كه درواقع اولين نمونه يك فعاليت مثبت و نسبتا جامع براي ايجاد تغيير و تحول در شهري بزرگ و مدرن به شمار ميرود. او موفق شد بهطور قاطع و با دخالت مستقيم، شهر پاريس را تحت نظم و قاعدهاي معين درآورد. در آن زمان اين اقدامات او كاري زورگويانه و خشن تلقي ميشد و او مجبور بود كه انتقادات بسيار شديد و خصمانهاي را چه از طرف سياستمداران و چه از جانب ساير مردم تحمل كند «هوسمان» در واقع نماد و نماينده قرن نوزدهم در كار و توليد است.
وي در مدت هفده سال با نيرويي كه از يك تصميم استوار و دورانديشي مايه ميگرفت، بزرگترين شهر قرن نوزدهم را بر مبنای نگاهی عمدتا مهندسی و پلیتکنیک به وجود ميآورد. او بهعنوان یک پیشرو، سالها قبل از آنكه اتومبيل به صحنه شهر وارد شود به مساله عبور ومرور و حمل و نقل شهر توجه ويژه داشت. احداث خيابانهاي طويل و عريض و ايجاد دورنماهاي وسيع با درختكاري در جانب آن و نيز نماهاي متحدالشكل ساختمانها، از ويژگيهاي شهرسازي «هوسمان» است.
این اقدامات که مستقیما بر شهرسازی عصر صنعت تاثیر گذاشت، با تمام عيوب و محاسنش با اجتماع زمان از هر لحاظ وفق ميداد و به همين دليل با موفقيت فوقالعادهاي روبهرو شد، تا آنجا که بهصورت رويه معمول تمام شهرهاي اروپا درآمد و بهخصوص پس از سال 1870 هر جا كه مسائل شهرسازي مشابهي پيش آمد روش او مورد تقليد قرارگرفت. در تمام شهرهاي بزرگ كشورهايي كه بعد از فرانسه به جاده صنعت قدم نهادند، تقليد از نقشه پاریس و به تعبیری «شهرسازی هوسمان گونه» مشهود است.
هرچند بنا به تعبير خود «هوسمان» اگر «ناپلئون» با دست پرجرات شاهانه خود تغييراتي كه در نقشه پاريس بايد صورت ميگرفت، رسم نكرده بود و او را تحت حمايت كامل خود قرار نميداد، اين همه تغيير و تحول در شهر پاريس بعيد مينمود، اما ويژگيهاي شخصي «هوسمان» و زيركي و دورانديشي، ظرفيت و استعداد و توجه به حقايق زمان و بهخصوص شهامت و پيگيري وي درانجام اقدامات مذكور، بسيار تاثيرگذار بود. با این وجود، اين انديشهها و طرحها در چارچوب سياستهاي شهرسازي معين با حمايت، تقويت و جوابگويي خواستهاي «ناپلئون سوم» توجیه ميشوند و به عبارت ديگر، شخصيت بارز «هوسمان» تا حد زيادي مرهون شرايط سياسي- اجتماعي دوره خود است که در قالب شدت عمل در پوزیتیویسم سیاسی تجلی یافت. موضوع آن است که دگرگونیهای انجام شده به دست «هوسمان» از جهتی بسیار پیشتاز و متمایزند و از جهت دیگر، در آخرین تحلیل، وسیلهای برای جلوگیری از رشد تفکری نو، نیرومند و جامعه گرا هستند که در جهت عکس خواستههای «ناپلئون سوم» در حرکت بود.
ناشر «خاطرات هوسمان» درسال 1890 مينويسد: «در نظر همه، پاريس زمان ما، بيش از پاريس زمان امپراتوري به او تعلق دارد.» در واقع سيماي پاريس «هوسمان» براي كسي كه از نمايشگاه سال 1889 ديدن ميكرد، خيلي واضحتر و مشخصتر از پاريسي بود كه در زمان خود او، در 1867 با بناهاي نيمه تمام وخيابانهاي نيمه كارهاش به چشم
ميخورد.
منابع
1- بنه ولو، لئوناردو (1355). بنیادهای شهرسازی مدرن. ترجمه مهدی کوثر. تهران: دانشگاه تهران.
2- بنه ولو، لئوناردو (1357). تاریخ معماری مدرن. ترجمه سیروس باور. تهران: دانشگاه تهران.
3- توسلی، محمد (1388). طراحی شهری: هنر نو کردن ساختار شهر. تهران: محمود توسلی.
4- فلامکی، محمدمنصور (1374). بازنده سازی بناها و شهرهای تاریخی. تهران: دانشگاه تهران.
5- گیدئون، زیگفرید (1355). فضا، زمان و معماری. ترجمه منوچهر مزینی. تهران: دانشگاه تهران.
* پژوهشگر دکترای تخصصی شهرسازی، دانشگاه تهران
نقل از دنیای اقتصاد
آرشيو مطالب...