مدیریت مالی پروژه
رمیتانسومسئولیتهایفراموششده
رمیتانسومسئولیتهایفراموششده
محمود باقری
رمیتانس (Remittance ) پولی است که مهاجران خارجی به کشور خودشان می فرستند و جزء منابع مالی ارزشمند کشورهای در حال توسعه است.
اگر دهه 70 در تهران بودید، یقینا یکبار سوار تاکسی یا مینی بوسی شدید که راننده اش یک یا چند کارت تلفن ژاپنی روی داشبورد ماشینش چسبانده باشد. خیلی آنها را دست کم نگیرید. 1.8 درصد تولید ناخالص داخلی ایران آن سالها توسط همان مهاجرین به ژاپن تامین می شد.
رمیتانس ( (Remittance پولی است که مهاجران خارجی به کشور خودشان می فرستند و جزء منابع مالی ارزشمند کشورهای در حال توسعه است. در این میان هندیان که با 70 میلیارد دلار (نزدیک به 4% GDP هند) پیشتاز هستند. برنامه ریزی گسترده هندیان برای اعزام کارگران با مهارت ، فقط طی 5 سال گذشته این رقم را 20 میلیارد دلار افزایش داده است . اکنون 13 میلیون کارگر مهاجر یکی از اصلی ترین شیوه های درآمدی کشورهند می باشند. در رتبه بعدی چین با 60 میلیارد دلار و فیلیپن ، فرانسه ، مکزیک ، نیجریه ، مصر ، آلمان و پاکستان هم در رده های سوم تا دهم هستند. جدول زیر رمیتانس ورودی به 15 کشور اول دنیا طی پنج ساله اخیر است. (ارقام به میلیارد دلار و ماخذ آن آمار اعلامی بانک جهانی است)
اهمیت پول مهاجرین به قدری است که اقتصادی بسیاری از کشورهای فقیر و در ابتدای توسعه بر پایه رمیتانس ورودی است. جدول ذیل نام کشورهایی است که رمیتانس ورودی آنها بیشترین درصد از کل بودجه ناخالص داخلی کشورشان را تشکیل می دهد ( جالب است که رتبه اول و هشتم متعلق است به دو کشور همسایه ایران)
متاسفانه رمیتانس ورودی ایران علیرغم برخوردار بودن از طیف چند میلیونی مهاجرین متخصص سالانه به 1.37 میلیارد دلار می رسد که پس از کشورهایی نظیر قرقیزستان ، تاجیکستان ، اردن و نپال در رده 64 دنیا هستیم. (مصر با داشتن جمعیتی حدود ایران طی 5 سال گذشته رمیتانس ورودی خود را 2.5 برابر کرده و به 18 میلیارد دلار رسانده است که معادل با 60% فروش نفت خام ایران در سال گذشته است).
مهاجرت کارگران ماهر در ایران از سابقه ای 60 ساله برخوردار است . روندی که از دهه 40 و50 با کویت و کشورهای حاشیه خلیج فارس آغاز و در دهه 60 به ژاپن و طی دو دهه اخیر به کانادا و استرالیا ختم شده است. ایران که در ابتدای دهه 70 بیش از 2.7% درصد تولید ناخالص داخلی اش را از محل رمیتانس ورودی تامین می شد اکنون تنها 0.33% GDP خود را از این محل تامین می نماید. در این میان مهاجرین ساکن در آمریکا با ارسال 380 میلیون دلار و قطر با 185 میلیون دلار کشورهای اول و دوم هستند. کانادا، کویت و آلمان در رتبه های بعدی هستند. جالب است که اسرائیل با 75 میلیون دلار در سال در رتبه ششم است. از این رقم 36 % از آمریکای شمالی ، 27% از اروپا ، 26% از کشورهای حاشیه خلیج فارس ، 5.5% اسرائیل ، 2.3% استرالیا و نیوزیلند و 2% سایر کشورهای آسیایی هستند. از ژاپن که روزی 60% امیتانس ورودی ایران را تشکیل می داد دیگر خبری نیست. جدول ذیل میزان رمیتانس ورودی به ایران را نشان می دهد (ارقام به میلیون دلار)
جدول ذیل هم نمودار میزان رمیتانس ورودی به ایران طی 24 سال گذشته است . (ارقام به میلیون دلار)
در مقابل رمیتانس خروجی از ایران طبق آمار بانک جهانی حدود 425 میلیون دلار است که 69% به افغانستان ، 19% عراق و 9% به پاکستان می رود ( البته عمده پول کارگرهای افغان توسط شرکتهای واسط به شکل کالا و سوخت از ایران خارج می شود که رقمی در حدود یک تا 1.5 میلیارد دلار است)
یک تحلیل مقدماتی ما را بدین نتایج می رساند :
1- بحران اقتصادی ژاپن و سایر مسائل اجتماعی ایرانیان مهاجر در ژاپن ، منجر به خروج (دیپورت) تقریبا تمام مهاجرین ایرانی در سال 1995 و 1996 شد ، این موضوع باعث کاهش تقریبا یک میلیارد دلاری شد که از ژاپن به ایران فرستاده می شد. طبعا با روند صعودی مهاجرت ایرانیان به کانادا ، استرالیا و اروپا که از اواخر دهه 90 شروع شد و در دهه 2000 سیر صعودی گرفت. ارقام تا حدودی تعدیل شد.
2- بعد از دهه 60 ، ایران در اعزام نیروی کار مهارتی به کشورهای کارگر پذیر ، هیچ فعالیتی نداشته است. از اواخر دهه 70 وزارت کار شروع به رایزنی با کشورهای مهاجر پذیر کرد تا طی یک برنامه مشترک بین دولتی ، بتواند نیاز آن کشورها جهت کارگران ماهر تامین نماید که متاسفانه به نتیجه خاصی نرسید. از سال 80 تقریبا هیچ فعالیتی اجرایی در این زمینه صورت نپذیرفته است و متاسفانه حتی در مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی هم این موضوع بطور شایسته مورد بررسی قرار نگرفته است. با جستجو در منابع موجود به کمتر مقاله ای چه در خارچ و چه در داخل می رسید که در مورد رمیتانس و ایران سخن گفته باشد و در نکته مقابل به مطالب بسیاری اعم از گزارشات پژوهشی ، پایان نامه ها و ... بر می خورید که درباره هند و چین باشد و این نشاندهنده عزم جدی این کشورها روی این موضوع است. اجرای برنامه های مهارت افزایی برای جمعیت آماده به کار ، عقد قراردادهای دو جانبه دولتی برای صدور کارگر ماهر ، فراهم کردن بستری برای معرفی متخصصان و جذب فرصتهای شغلی و نظیر آن باعث شده تا سهم عمده تری از این بازار 220 میلیون نفری توسط چین و هند و سایر کشورهای پیشرو جذب شود. هند و چین فقط طی 5 سال گذشته نزدیک به 20 میلیارد دلار رقم رمیتانس ورودی را افزایش داده اند.
3- در مورد صحت آمار نباید شک کرد. داده پیمایی تقریبا دقیقی هست و ذکر مواردی که مثلا بعضی ایرانیها پول را با پست یا بصورت مسافر یا طرق دیگر ارسال می کنند یا مثلا مساله تحریما خیلی قابل قبول نیست. اولا که سایر ملیتها هم بصورت پستی یا مسافر پول ارسال می کنند بخصوص هندیان و چینی ها که بخاطر شبکه ای کارکردن از امکان سهل تری برای ارسال پول خارج از سیستم بانکی برخوردارند (نظیر افغانها در ایران) و بخشی از آن در آمار بانک جهانی قید شده است. جدا از آن روند ارقام حداقل تا سال 2012 نشان دهنده این نیست که تحریمها تاثیر مستقیم داشته باشد.
4- یک نکته جالب رمیتانس ورودی از اسرائیل است. 75 میلیون دلار و با توجه باینکه کمتر از 5 هزار خانوار یهودی در ایران داریم رقم نسبتا بزرگی به نظر می رسد و نشان می دهد که هنوز یهودیان تعلق خاطر بیشتری نسبت به مسلمانان به ایران دارند
5- حدود 4 میلیون مهاجر عمدتا متخصصی که ما در اروپا و آمریکا و استرالیا داریم و رقم حدود 800 میلیون دلاری نشان می دهد که بطور متوسط هر مهاجر 200 دلار در سال ارسال می دارد که رقم ناچیزی است و بیشتر در حد کمک و هدیه به خانوارهایشان در ایران است. این رقم نشان دهنده این است که تقریبا تمام مهاجرین ایرانی به این کشورها مهاجرین موقت چند ساله نیستند. (بدینصورت که بروند چند سالی کار کنند یا درس بخوانند و پولی جمع کنند یا مدرکی بگیرند و بخواهند برگردند) آنها مهاجرین دائمی هستند.
6- آمار پول ارسالی از کشور آمریکا و کانادا طی 20 سال اخیر فقط 50% رشد داشته است.(حدود 200 میلیون دلار) علیرغم اینکه جمعیت مهاجرین طی 15-20 سال اخیر بیش از 2.5 برابر شده است. این یعنی هنوز مهاجرین قدیمی بیشتر پول ارسال می کنند و مهاجرینی سالهای اخیر علیرغم اینکه همچنان پیوندهای محکمی با ایران دارند. مراوده دائمی دارند ، بطور مرتب کالا برایشان ارسال می گردد اما چندان تمایلی به ارسال بخشی از درآمدشان به ایران ندارند. این موضوع می تواند دو دلیل عمده داشته باشد
1-6- طبعا دلیل اصلی می تواند این باشد که مهاجرین جدید به دلایل زیر اضافه درآمد ندارند :
1-1-6- بطورم عمول مهاجرین دائمی تا چند سال اول به سختی می توانند هزینه و درآمد خود را بالانس کنند و متکی به پول آورده از ایران ، یا پول والدین خود در ایران هستند. با این وضعیت هر خانواده بین 5 تا حتی 10 سال طول می کشد که بتواند خودش را به تعادل برساند و پول مازادی برای ارسال نیست.
2-1-6- شواهدی است که نشان می دهد ایرانیان علیرغم داشتن تخصص و تعهد لازم ، بخاطر برخوردار نبودن از یک شبکه حمایتی و شبکه کاریابی (نظیر آنچه هندیان ، چینی ها و سایر کشورهای آسیایی دارند) نمی توانند آنچنان که در خور تخصصشان هست درآمد داشته باشند. این بدین معناست که بطور مثال یک مهاجر هندی یا چینی با تخصص و ساعات کار مشابه از یک ایرانی مهاجر درآمد بیشتری دارد.
3-1-6- فرم زندگی مهاجرین ایرانیان در مقابل مهاجرین چینی و هندی و سایر کشورهای مهاجر پذیر آسیایی متفاوت است. ایرانیان بسیار پر هزینه تر و مرفه تر زندگی می کنند برعکس هندیان و چینیها که بسیار سخت تر زندگی می کنند و عموما زندگی های مشارکتی کم هزینه تری دارند. طبعا زندگی کم هزینه توانایی بیشتری برای پس انداز و ارسال پول به کشور مبدا ایجاد می کند.
2-6- عموم ایرانیان مهاجر بعد از 5 تا 7 سال به ثبات نسبی در زندگی خود می رسند ، بسیاری از مشاغل بهتری برخوردار می شوند و اضافه درآمد هم خواهند داشت اما شاید محرکهای لازم برای ارسال پول در میان آنها وجود ندارد نظیر :
1-2-6- عموم مهاجرین از خانواده های با وضعیت مالی مناسب هستند که نیاز مالی ندارند و طبعا دلیلی برای ارسال پول نیست (طبعا خانواده های جدید ایرانی هم به بزرگی و گستردگی خانواده های هندی و عرب نیستند . عربها و هندیان از سنتهای فامیلی مستحکمتری برخوردارند نظیر 50 سال قبل ایران. بدین معنی که شما در قبال خویشاوندان هم مسئولیت دارید طبعا این نوع زندگی ، نیاز مالی بیشتری به وجه نقد پیدا می کند)
2-2-6- طیف عظیمی از مهاجرین بدلیل صبغه ذهنی و سابقه مسائل و مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم می کردند تمایل به هیچ فعالیت و سرمایه گذاری در ایران ندارند. به زبان دیگر ایران دیگر دغدغه ای برای آنان جز دیدن خویشاوندان و سفرهای تفریحی ندارد.
3-2-6- عدم تمایل به سرمایه گذاری در ایران (علیرغم اینکه هر نوع سرمایه گذاری در ایران چه در بورس ، ملک بازدهی بسیار مناسبی داشته است) برای بخشی از مهاجرین نیز بدلیل عدم اعتماد قوانین و رویه های جاری کشور ، همچنین ثبات سیاسی و اقتصادی کشور باشد.
سخن آخر اینکه وضعیت فعلی کشور و مساله اشتغال که شاید مهمترین چالش دهه آینده کشور باشد. لزوم نگاه همه جانبه به این موضوع را دوچندان می کند بویژه که ایران از جمعیت چند میلیونی جویای کار جوان و تحصیلکرده برخوردار است. جدا از اینکه صدور کارگر ماهر ، ظرفیتهای جدیدی را در عرصه بین المللی برای کشورمان به ارمغان می آورد.
از طرف دیگر علیرغم سیل مهاجرت متخصصان ایرانی به کانادا ، استرالیا و نظیر آن طی سالهای اخیر ، ما نتوانسته ایم بستری برای جذب بخشی از درآمد سالانه آنها در کشور فراهم کنیم. مهاجرین جدید هنوز پیوندها و ارتباطهای بسیار محکمی با ایران دارند و فراهم آوردن امکانی برای سرمایه گذاری خرد آنها ، ضرورتی بیشتر از جذب سرمایه های کلان ایرانیان خارج کشور دارد که علیرغم اقدامات بعمل آمده طی این سالها تاکنون نتیجه مطلوبی نداشته است.
آرشيو مطالب...